سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















حامل نور ...

      بسم الله...

   باسلام انشاالله که یکشنبه امتحان شیرین ریاضیمون اخرین امتحانه ...

   خدا بخیر بگذرونه... بگذریم...

   خب گفتم الان که وقت دارم بیام وانشاء نماز رو براتون بذارم تا ادای دین کرده باشم... 

  الان میریم سر اصل مطلب :

  وقتی کلام شیرین موذن برای اذان بلند می شود ،

   روح خفته ام بیدار میشود و مشتاقانه به سویش می شتابد.

  نوای خوش حی علی الصلاه وقتی که بر بام ملکوت طنین انداز می شود

  عطر خوب خدا را به مشامم می رساند و سرمستم میکند....

  انگاه که برای رفتن به معراج خود را با آب های تجری من تحت الانهار تطهیر میکنم ،

  زبانم مملو از اذکار آسمانی می شود.

  وقتی که بر سجاده عشق می نگرم  شوق عبادت عاشقانه خداوندی،

   مرا به تجلی گاه سجده می کشاند و انگاست که با طیران روح به اسمان بپیوندم و

  نوای دلنشین تکبیره الاحرام فضای ملکوت را پر میکند...

  و خداوند عاشقانه به خلوت تنهایی ام گوش می سپارد .

  انگار جز من بنده دیگری ندارد و هنگامه ذکر سبحان ربی العظیم که میرسد، 

  حس میکنم در آغوش خدا نماز می گزارم ،

  در آن لحظه هاله هایی از وجود پروردگارم روبه روی چشمانم صف آرایی میکنند.

  انگار روحم عروج می کند و جدا میشود از این کالبد خاکی .... که یک آن

  عظمت و جبروت الله ناخوداگاه مرا به سجده می کشاند...

  چفیه ام سجاده نورانی من است و

   دانه های تسبیحم هر کدام خاطره های حس خوب بندگی است،

  مهرم را از تربت بهترین بنده اش ساخته ام تا شفیعم باشد...

  چادرم در درونم نغمه شیرین الله اکبر را می خواند.  

  نمی دانم به کدامیک از فراز های عاشقانه نمازم دل سپرده بودم ،

  که مرا به این وادی کشانده؟!

  هر چه می نگرم تازه میفهمم که این فقط از لطف اوست که ،

  حلاوت عبادتش را در ذائقه ام شیرین نهاده.

  نمازم را می ستایم...

  بخواندم من نماز عشق خود را،بی پرده و پروا،تکبیره الاکرام،الله اکبر...


نوشته شده در پنج شنبه 90/10/22ساعت 8:30 عصر توسط فاطمه کریمی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak